با هم بخوانیم - 2 مهر 1396
⁄ با هم بخوانیم ⁄ بعضی چیزها را نمیشود گفت.بعضی چیزها را احساس میکنید رگ و پی شما را میتراشد، دل شما را آب میکند؛ اما وقتی میخواهید بیان کنید م...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ بعضی چیزها را نمیشود گفت.بعضی چیزها را احساس میکنید رگ و پی شما را میتراشد، دل شما را آب میکند؛ اما وقتی میخواهید بیان کنید م...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ من رمز خوشبختی واقعی را یافتهام. باید حال را دریابی، نه این که همیشه افسوس گذشته را بخوری و فکر آینده باشی. باید قدر لحظاتی را که در اختیار د...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ ما را مثل عقرب بار آورده اند؛ مثل عقرب! ما مردم صبح که سر از بالین ورمی داریم تا شب که سر مرگمان را می گذاریم، مدام همدیگر را می گزیم. بخیلیم؛ ...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ خاطرات، چه شیرین چه تلخ، همیشه منبع عذاب هستند؛ دست کم که برای من که چنین است؛ اما حتی این عذاب هم شیرین است. و وقتهایی که دل آدم پر است، بیما...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ از دست دادن زندگی چیزی نیست و هر وقت که لازم باشد من این شهامت را خواهم داشت! اما از دست رفتن معنای زندگی و نابود شدن بهانه هستی، این است آن...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ پایان زندگی ما لزوما همان روز مرگمان نیست: برای برخی کسان، این روز بسی پیش تر فرا می رسد، اما برای آن کس که به راستی زنده است، شاید هرگز فرا ن...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در می آورد. هر کسی را می بینی، یک کتاب در دست دارد و تندتند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمی شناسد، سیاه...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ در قلب هر آدمیزاده ای دو احساس متضاد هست:به هنگام شوربختی، دیگران همه با ما همدردی می کنند. چنین نیست؟اما چندان که از میدان نبرد با زندگی پی...
⁄ با هم بخوانیم ⁄ اگر می خواهی برای آدم های طبقه بالا پز بدهی زحمت نکش. آن ها همیشه به نظر حقارت نگاهت می کنند. اگر هم می خواهی برای زیر دست هایت پز بدهی باز هم ...